شب تلخ
علی رضا جونی هفته اول مهر و مهدت شدیدا تب کردی با دایی حمید بیمارستان شهید فهمیده و ناراحت برات اسباب بازی میخره تا شب بازم دکتر میریم........ تا صب بالا سرت دعا میکنم و تازه قدر سلامتی را میفهمم /فردا صب بعدزنگ اول میام پیشتون بلاخره با کلی دردسر برا عزیزجونی بعد دو روز کمی بهتر میشی و میایم خونه ....کارتون دیجیمون را دیده و حرکات اکروبات میکنی و لبخندی همراه خستگی میزنم..... دوست دارم الهی کمتر مریض شی ...
نویسنده :
مامان علیرضا
14:53